مدح و شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
شاعر : محسن راحت حق
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل
بینِ حجـره پـسرِ فـاطـمه تنها شده بود سامرا بود و در آن شهر چه غوغا شده بود
مادرِ صاحبِ ما ضجّه زنان میلرزید چون که رعشه به تنِ یوسف زهرا شده بود
خواست تا آب بنوشد، دو دستش لرزید عطش انگار نصیبِ گلِ طاها شده بود
منـتـظر بود بـیاید پـسرش منـجی دهر وَ در این فاصله لبریز چو دریا شده بود
وَ طـلـوع کرد پـسـر تا غـمِ بـابـا ببـرد پدری که نَفَسش غرق به غمها شده بود
آب نـوشـید به دسـتـانِ پـسر آخـر کـار دل پی روضۀ ارباب در اینجا شده بود
بینِ گـودالِ بلا تـشنه لـبی خورد زمین بر سرِ کشتنِ او وای چه دعوا شده بود
نه پـسر بـود که آبـی برسـاند به لـبـش روضه سربسته بگویم که چه بلوا شده بود
دهنش پُر شده بود از شنِ داغ و ز غبار بیقرارِ پسرش حضرت زهرا شده بود
آنقـدر سنگ زدند نیـزه زدند اهلِ جـفا که پُـر غـصّه دلِ زینبِ کُـبرا شده بود
|